نتایج جستجوی عبارت «سید عمادالدین پوررضا ریزآب دبستان شهید اکتسابی حوزه علمیه امام صادق(ع) مهاباد امام‌زاده سید محمدِ رودخور ۱۳۶۴/۷/۴» در نوشته‌های دانشنامه دفاع مقدس:
شهدا سال 61 -وصیتنامه شهید حسین عسکری
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد حسين حسين عسکري »
بسم الله الرحمن الرحیم و لاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل‌الله امواتاً بل احیاء عندربهم یرزقون. و مپندارید آنانکه که در راه خدا کشته می شوند مرده اند ، بلکه آنان زنده اند و در نزد پروردگارشان روزی می خورند . (سوره آل عمران، آیه 169) یکی از ویژگیهای انقلاب خونبار اسلامی ما نقش حساس و سرنوشت‌ساز شهادت در پیروزی و تداوم آن است و این همان بعدی است که تا کنون برای دشمنان ما مجهول مانده و آنان با جهان بینی...
شهدا سال 61 -وصیتنامه شهید علیرضا دهقانی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد عليرضا دهقاني »
بسم الله الرحمن الرحیم و لئن قتلتم فی سبیل الله او متم، لمغفره من الله و رحمه خیر مما یجمعون و لئن متم او قتلتم لالی الله تحشرون. اگر در راه خدا کشته شوید یا بمیرید در آن جهان به آمرزش و رحمت خدا نائل شوید. آن بهتر از هر چیزی است که در حیات دنیا برای خود فراهم توان آورد. اگر در راه خدا بمیرید یا کشته شوید (غم مدارید) که به رحمت ایزدی پیوسته و به سوی خدا...
خاطرات حجه الاسلام والمسلمین حاج شیخ ولی بنایی از حضور رزمندگان شهرستان نی ریز در جنگ
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » پدافندها »
یکی از روحانیونی که می‌توان گفت مداوما" در جمع رزمندگان گردان کمیل و گردان فجر حضور داشت، حاج آقا بنایی بود‌. او همدوش با شهید حجه‌الاسلام و‌المسلیمن آقا سید رسول معصومی (ره) از جمله روحانیونی بودند که همراه و همدوش رزمندگان جنگیدند. شهید معصومی‌ به فیض عظمای شهادت نایل آمد و حاج آقا بنایی به خیل جانبازان انقلاب اسلامی پیوست. 1 ایشان روحیه حماسی و حضور فعال رزمندگان شهرستان نی‌ریز در میادین جنگ هشت ساله را چنین بیان...
خاطره ای از شهید فیروزی
دانشنامه دفاع مقدس »
آقای الله مراد مقصودی خاطره‌ای از شهید خاکباز فیروزی از رزمندگان عزیز روستای خواجه جمالی نقل می‌کند: ایشان نیروی بسیار زرنگ و خوبی بود‌، موقعی بلند شد تا با آر‌پی‌جی به تانک دشمن حمله کند‌، تیر به بازویش خورد و مجروح شد‌، من به سراغش رفتم‌، دیدم به گونی‌های سنگر تکیه داده و دارد گریه می‌کند‌. با او شوخی کردم‌، گفتم: عجب رزمنده‌ای، حالا آمده‌ای بجنگی‌؟! تو که با یک تیر داری گریه می کنی‌، پس چطور می‌خواهی از...
شهدا سال 61 -وصیتنامه شهید جهانشاه اکبرپور
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد جهانشاه اکبرپور »
بسم الله الرحمن الرحیم الذین آمنوا و هاجروا و جاهدوا فی سبیل الله باموالهم و انفسهم اعظم درجه عندالله و اولئک هم الفائزون (سوره توبه، آیه 20 ) شکر خدا که نعمتش شامل حالم شد و توانستم در صحنه نبرد حق و باطل شرکت کنم و در راه خدا جهاد نمایم.می‌خواستم همانطور که خداوند متعال می‌فرماید هر مسلمان باید وصیت کند، چند خطی بنویسم، برادران و خواهران من؛ در زندگی چیزی نداشتم و ندارم، جز کوله باری از گناه، می‌خواستم...
وصیتنامه شهید محمد تقی سرپوش
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۰ » شهيد محمد تقي سرپوش »
بسم الله الرحمن الرحیم بنام خدای شهیدان و بنام خدای خمینی پیام با شماست ای جوانان، ای مجاهدان ایرانی و ای مجاهدان اسلام و ای رهروان الله، مدتی است از شهرم، از شهری که برایم غم بود و کور، به شهری سفر کردم که جای پای دلیران ایران و اصحاب حسین(ع) است که در این شهر جنگیدند و چنان اسلام را یاری نمودند که قدرت تفکر را از دشمن گرفتند. من در اینجا خیلی چیزها را یافتم و خیلی به...
شهدا سال 64 -وصیتنامه شهید محسن پرهوده
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد محسن پرهوده »
بسم الله الرحمن الرحیم و لئن متم او قتلتم لا‌لی الله تحشرون. اگر در راه خدا بمیرید یا کشته شوید، غم مدارید که به رحمت ایزدی پیوستید و بسوی خدا محشور خواهید شد. (سوره آل عمران آیه 158) یکی درد و یکی درمان پســـــندد یکی وصل و یکی هجران پسندد من از درمان و درد و وصل و هجران پسندم آنچه را جانان پسنــــدد چه زیباست لحظه مرگ سرخ عابد، در راه معبود؛ آنگاه که چشم از همه جا بسته و دست نیاز...
شهدا سال ۶۷ -وصیتنامه شهید سید نعیم زاهدی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ » شهيد سيد نعيم زاهدي »
بسم‌الله الرحمن الرحیم اینما تکونوا یدرککم الموت و لو کنتم فی بروج مشیده.۱ هرکجا که باشید مرگ به سراغتان می‌آید ولو اینکه در کاخ‌های سخت و محکم قرار گیرید. انسان روزی متولد می‌شود و مدتی را در دنیا به حالت کودکی پشت سر می‌گذارد. در این زمان دنیا برای او ارزش نداشته و فقط به اسباب‌بازی که در دست دارد می‌نگرد، فکر می‌کند که دنیا همین اسباب‌بازی است. به سن جوانی می‌رسد یا راه صحیح را انتخاب می‌کند، یا دنبال انحرافات...
به یاد شهدا و مفقودین خط پدافندی شلمچه 67
دانشنامه دفاع مقدس »
ما براه پاک قرآن‌جان به جانان داده‌ایم تا بماند‌دین حق گلهای خندان داده‌ایم چهره های دلربا بهتر زخوبان داده ایم ما براه پاک قرآن جان به جانان داده ایم پاک مردانی دلاور هرچه افزون با صفا شیرمردان شجاعت بهر دشمن ها بلا ما براه پاک قرآن جان به جانان داده ایم نوجوانانی چنان زردشت و زارع زاهدی همچو‌موسی‌پور و مولازاده هریک عابد‌ی ما براه پاک قرآن جان به جانان داده ایم چون عنایت اللهی آزاده و نیکو نهاد...
زندگینامه جانباز عباس زارع
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب جانبازان »
عباس فرزند حاجی، در سال 1337 در شهر نی‌ریز در خانواده‌ای مسلمان، زحمتکش و بی‌آلایش دیده به جهان گشود. تا کلاس سوم ابتدایی در نی‌ریز درس خوانده و سپس ترک تحصیل نمود و در کنار پدر مشغول کار گردید. وی در دوران جوانی به شغل رانندگی روی آورد و به عنوان راننده ماشن آلات سنگین به استخدام شهرداری نی‌ریز در آمد. در اوایل سال 1365 به همراه جمعی از کارکنان شهرداری جهت انجام عملیات راهسازی عازم منطقه آبادان...